او

شهادت زیباست

اما زیباتر از آن پیام شهادت است

شهادت اگر با اسارت گره بخورد

پیام آن را در اربعین می توان یافت

زیارت اربعین را بخوانیم

پیام زیبایش شنیدنی است

اگر داستان زندگی ما آدم ها شبیه شاهنامه باشه

اگر داستان این زندگی مانند یک سریال دنباله دار ادامه داشته باشه

اگر هر روزمان به روز قبل و بعدش هیچ ارتباطی نداشته باشه

اگر چهار فصل زندگی یعنی کودکی ، جوانی ، میانسالی و پیری هیچ شباهتی با هم نداشته باشه

اگر انواع حوادث و خطرات بصورت غافلگیرکننده در انتظارمون باشه

اگر خودمون خطرناک ترین دشمون برای خودمون بحساب بیاد

اگر شیطون آنی ما را رها نکنه

اگر حسودها دائما برامون نقشه بکشن

فکر می کنید پایان شاهنامه چی میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

لغزش چرا و چگونه؟

ز دست دیده و دل هردو فریاد

که هرچه دیده بیند دل کند یاد

بسازم خنجری نیشش ز فولاد

زنم بر دیده تا دل گردد آزاد

اما من فکر می کنم راه چاره زدن خنجر به چشم نیست

باید هوس را کنترل کرد

باید تهدید را تبدیل به فرصت ساخت

باید کود را به گل مبدل نمود

از لغزش نباید ترسید

لغزش با هوس اتفاق می افتد

اما با تمرین و تلقین باید هوس را مهار و از لغزش جلوگیری نمود

مومن ای کاش نمی گوید

مومن آه نمی کشد مومن افسوس نمی خورد

چرا؟

برای اینکه کارش براساس محاسبه انجام می دهد و بعد از تدبیر آن را واگذار تقدیر الهی می کند و به هر چه بخواهد راضی است

اینطور نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

اهل بازی هستی؟

چه نوع بازی دوست داری؟

بازی فکری چطور؟

می خوای برنده بشی؟

من یه راه سراغ دارم که حتما برنده میشی

من می گم از اصل غافلگیری استفاده کن

میشه البته بدون که رقیب هم از همین اصل استفاده می کنه

مهم اینه که کدوم سریعتر و دقیقتر از این اصل استفاده می کنه

خب ببینیم کی موفق میشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا فلانی مرد؟

سکته کرد

نه سرطان گرفت

خیر تصادف کرد

در حین درگیری کشته شد

بصورت مشکوکی درگذشت

اما مرگ مرموز

مرگ خودخواسته

خودکشی نه ابدا

مرگی که خود را برای آن آماده می کنیم

مرگی که در انتظارش لحظه شماری می کنیم

شیرین تر از عسل

خوشتر از شیر مادر برای نوزاد

اما چرا مرموز؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

زندگی ، سخت ولی شیرین است

ماجرای من از اینجا شروع شد که خود را روبروی یک آینه دیدم

باورم نمی شد که این ، من هستم

راستش را بخواهید در یک لحظه عاشق خودم شدم

این عشق ، بلای جانم شد

از آن روز به دنبال هوس های خودم دویدم

اما به خواسته های تمام نشدنی خودم نرسیدم

اکنون خسته و درمانده ایستاده ام

ای کاش روزی می شد از این عشق لعنتی خلاص شوم

ای کاش ماجرای من شروع نشده بود . . .