در بسیاری از مواقع ، تکلیف انسان روشن است
تکلیف ، اقامه نماز یا گرفتن روزه است
اما گاهی همین گرفتن روزه با مریضی همراه می شود
از یک سو ماه مبارک رمضان است و روزه واجب
از سوی دیگر مریضی است که روزه را حرام می کند
مخصوصا اگر تشخیص مضر بودن روزه نیز بعهده مکلف باشد
این تضاد در تکلیف ، آدمی را گیج می کند
این یک مثال ساده ای است که اتفاقا باعث اشتباه زیادی هم می شود
بسیاری با وجود حرمت روزه ، روزه را می گیرند و علاوه بر باطل بودنش مرتکب معصیت هم می شوند
چه باید کرد؟
چگونه باید در هنگام تضاد در تکلیف ، تکلیف واقعی را شناخت؟
واقعیت اینست که حل این معما با خود مکلف است
این مکلف است که باید فارغ از نظرات این و آن ، خود را در محضر خدای متعال قرار دهد
و موضوعی را که حکم خداوند بر آن استقرار می یابد تحلیل نماید
و آنگاه خود تشخیص دهد که آیا باید روزه را بگیرد یا نگیرد؟
در اینجا حتی نظر پژشک نیز صرفا جنبه راهنمایی خواهدداشت و نمی تواند ملاک برای حرمت یا وجوب روزه باشد
این مثال ساده می تواند برای احکام پیچیده نیز مورد استناد و استفاده قرار گیرد
باید خودمان را دائما در محضر او قرار دهیم و خود را از هوای نفس و خواست دیگران برهانیم
... تا او راهنمایان باشد و راه را از چاه تشخیص دهیم